مصاحبه نشریه آزادگان تاجیکستان با حاجی اکبر تورجان زاده شخصیت سیاسی ومذهبی تاجیکستان
•سلفی ها همان وهابیند.
•القاعده هم سلفی است.
•این جوانان، که خود را سلفی می دانند، پیروان قرآن و سنت نیستند.
وقتی برای مصاحبه با حاجی اکبر تورجان زاده تدارک می دیدیم یک خبری، که در سامانه های اینترنتی به نشر رسیده و در راستای موضوع مصاحبه بود، توجه مرا به خود جلب کرد، که یک بخش آن را این جا اقتباس می آورم: «وزارت امور داخلی تاجیکستان می گوید، حضور پیروان جریان سلفیه به امنیت کشور خطر ایجاد نمی کند. رجب علی محمدعلی اف ، رئیس اداره مبارزه با جنایات متشکل این وزارت گفت، پیروان سلفیه در تاجیکستان زیاد نیستند و با پیروان حنفیه، که اکثریت در کشور را تشکیل می دهند، اختلافات جدی ندارند. آقای محمدعلی اف مدعیست، که سلفی ها همسان اعضای حزب التحریر مردمان را علیه دولت تحریک نمی کنند و دنبال اهداف سیاسی نیز نیستند.
رجب علی محمدعلی اف می گوید، فعالیت پیروان جریان سلفیه در تاجیکستان ممنوع نیست و سلفی ها نیز پیوسته قوانین جاری تاجیکستان را رعایت می کنند: «برای یک ایده نمی شود فرد را محکوم کرد. ادعای سلفی ها اصلا راجع به اصول های عبادت است و آنها اکثرا با خادمان دین مخالفت دارند. تعداد زیاد ندارند و جوانان زیادی نیز از آنها جانبداری نمی کنند. هرچند تا امروز برخی از طرف داران جریان سلفیه به ما معلومند، ولی هنوز قانون شکنی، از جمله دعوت برای سرنگون کردن ساخت دولت داری از جانب آنها سر نزده است».
به راستی خواندن این خبر برایم دردآور بود. شاید گفته های رئیس اداره مبارزه با جنایات متشکل وزارت داخله به واقعیت نزدیک است و شاید شمار سلفی ها در کشور زیاد نباشند و آنها قوانین تاجیکستان را پیوسته رعایت نمایند. اما اختلافات بین پیشوایان جامعه چه عواقبی به دنبال می آرد. تاریخ چندهزارساله انسانیت در این باره مثالهای زیادی دارد و ملت ما خود نیز اخیرا، در اولین سالهای استقلال تاجیکستان، طعم تلخ این تجربه را چشیده است. بدبختی های محل گرایی برای تاجیک کم بود مگر، که باز اختلاف مذهبی نیز به سر این مردم بار کرده شود؟ با توجه به خلاء موجود ایدیولوژی در جامعه و کشاکشهای پنهانی و آشکار بین خادمان دین برای گسترش حوزه نفوذ و منافع شخصی و سوءاستفاده برخی مقامات و سازمان های دولتی از این وضع برای کمرنگ کردن تاثیر علمای دینی در بین مردم و امروز ادعا نمودن، که سلفی ها (شاید فردا دیگر گروهی مثل سلفیه) خطری به جامعه ندارد، نشان از دوراندیشی و عملی بر نفع جامعه نیست. اما همه می دانند، که ملت بی معنویت و معرفت به کمال و استقلال واقعی نمی رسد و در وحدت و یگانگی هر دین و آئینی قوی و تواناست و اکثرا فرقه گرایی و بازی های گروهی و طیفی به خاطر ضعیف و عاجز گرداندن دین و آئین ها ساخته و پرداخته شده و می شود. اگر امروز یک گروه تازه ظهور با گروه دیگری بحث و جدل دارد، پس باید سازمانهایی، که مسئول امنیت این خاک و مردم آن هستند، کمر همت ببندند و از هم اکنون جلو راه آن را بگیرند. با توجه به این وضعیت صحبتی داشتیم با قاضی پیشین تاجیکستان ، شخصیت شناخته و عالم حاجی اکبر تورجان زاده و نخستین سوال ما همان پرسشی بود، که امروز در زبان اکثر اهل فکر در جامعه صدا می دهد، یعنی: سلفی ها کیستند؟
سوال: استاد محترم ، به نظر شما سلفی ها کیستند؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. سلفیه از نظر لغت پیروان اهل سلف را گویند. اهل سلف بنابر اجماع علمای اسلام نسل سه قرن اول تاریخ اسلام است. نسل مسلمان سه عصر مذکور به تعبیر پیغمبر اسلام (ص) ، «خیرالقرون» ، یعنی بهترین نسل قرن های اسلامی هستند. سلفی ها امروز به سه گروه تقسیم می شوند. گروه اول، سلفی های جهادی، که سازمان «القاعده» از جمله آن است. گروه دوم، «مدخلی» ، که پیروان ربیع ابن هادی المدخلی هستند. این طایفه با عائله آل سعود و فتوا و کارهای دینی در اختیار پیروان این مذهب است. این طایفه در همه حالت از حکومت سعودی طرفداری می کند. گروه سوم سلفی های «سروری» است، که پیروان محمد ابن زین العابدین سروری هستند. این طایفه نسبتا معتدلند.
گروه جوانانی، که امروز خود را سلفی می نامند، در حقیقت سلفی نیستند، زیرا اکثر کسانی، که در تاریخ با نام سلفی ذکر شده اند، از فتوای مجتهدان خویش تقلید و پیروی می کردند و خود را پیرو مذهب حنبلی می حسابند. حتی شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز خود را در فقه پیرو مذهب احمد ابن حنبل می دانست. در حالی، که سلفی ها های امروزه با شعار «ما فقط به قرآن و سنت عمل می کنیم» ، تقلید به مذهب ها را ناجایز و حرام می حسابند. از این رو، بسیاری از عالمان معاصر مثل علامه رمضان بوتی در کتاب مشهور خود «ال لامذهبیه اخطر و بدعتین تهدل اسلامه» (بی مذهبی خطرناکترین بدعتیست، که اسلام را تهدید می کند) آنها را مبتدی و بی مذهب خواندند. بدعت بودن بی مذهبی به خاطر آن است، که ریشه از قرآن و سنت و اجماع امت ندارد. اما تقلید به مذهب، که شیوه پیروان چهار مذهب اهل سنت و جماعت است، هم با قرآن و سنت و هم با اجماع امت ثابت گشته است. پس این گروه خود را باید نه سلفی، بلکه «خلفی» یا «بی مذهب» گویند. زیرا در حقیقت آنها پیروان مذهب «بی مذهبی» ناصرالدین البانی هستند، که روحانی زاده عصر بیست می باشد. برخی از علما این طایفه را پیروان مذهب «هوا و هوس» نامیده اند. من نیز آنها را چنین می حسابم.
در حقیقت ، محض پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت و جماعت سلفی هستند، زیرا پایه گزاران این چهار مذهب، یعنی امام اعظم ، امام شافعی، اما ماحمد ابن هنبل و امام مالک (ر) ، از جمله اهل سلف بودند، یعنی در سه عصر اول اسلام زندگی کرده اند.
سوال: استاد، بهتر از ما می دانید، که جامعه به اصطلاح ظاهربین است و در اکثر حالت برداشت ها و نتیجه گیری های اهل جامعه بر پایه ظاهر این یا آن مسئله و پدیده صورت می پذیرد. از این دیدگاه ، تفاوت های ظاهری سلفی ها با پیروان ابی حنیفه کدام هایند؟
جواب: تفاوت مذهب سلفی های امروز با مذهب حنفی در امور عقاید نیز وجود دارد، ولی در فروعات بیشتر است. مثل با صدای بلند گفتن آمین، برداشتن دستها در بالای سینه در وقت نماز، از حد زیاد باز گذاشتن پاها در نماز، نخواندن قرآن در سر قبر برای ارواح گذشتگان، مخالفت با برپا کردن محافل مولود پیامبر اسلام (ص) ، خیر و صدقات معمولی کشورمان و غیره.
در مثال عقیدتی ما، پیروان مذهب حنفیه، از امام ماتوریدی سمرقندی پیروی می کنیم، ولی این گروه حضرت امام ماتوریدی را حتی کافر می گویند و پیروانش را گمراه می حسابند. آنها حتی پیروان مذهب شافعی را، که در مسائل عقیدتی از امام اشعری پیروی می کنند، نیز گمراه می نامند. آیا وقتی که گروهی امام ما را کافر و پیروان آن را، یعنی ما را، گمراه می نامند، آیا این باعث اختلاف در جامعه نمی شود؟
بدعت و حرام اعلام کردن جشن مولود پیامبر (ص)، مگر ناراضیتی را به وجود نمی آرد. حال آن که جشن مولود پیامبر (ص) یک عمل مستحب، یعنی ثواب است. مگر ممکن است، که فرد مسلمان جشن مولود پیامبر اسلام را بدعت و حرام حساب کند؟ خصوصا، در این عصر و زمان، که نمایندگان دین و مذاهب دیگر با افتخار ولادت پیامبران خود را جشن می گیرند.
جشن ولادت پیامبر اسلام (ص) از چهار عمل عبارت است:
1.صلوات فرستادن، که امر قرآنیست.
2.امر به معروف و نهی از منکر، که آن نیز امر قرآنیست.
3.یادآوری از تاریخ حیات پیامبر اسلام (ص) ، که با روایت صحابه های پیامبر خدا مشروع شده است.
4.دادن طعام، که آن نیز امر خیر و ثواب است و از قرآن و سنت دلیل دارد.
به غر از این چهار عنصر در جشن ولادت باز چه عمل هایی انجام می شود، که این گروه جشن ولادت را حرام می گویند؟ در باره مشروعیت جشن مولود پیامبر خدا (ص) دهها رساله از جانب علمای مشهور مذهبمان و دیگر مذاهب اسلامی نوشته شده اند. چرا باید همه مسلمان ها حتما از دیدگاهها البانی پیروی کنند؟
این گروه تلاوت قرآن را بر سر قبر حرام می گویند، به ارواح گذشتگان رسیدن ثواب تلاوت قرآن را رد می کنند و همچنین خیر و احسان را. چنانی، که پیش تر وهابیان چنین ادعا داشتند.
سوال: با این حساب می توانیم بگوییم، که سلفی ها و وهابی ها یک هستند؟
جواب: بلی، این دو یک گروهند. امروز وهابی ها اکنون به اسم سلفی، یعنی در نقاب جدیدی عرض هستی کردن می خواهند. اما واقعا این سلفی های امروز همان وهابی های پیشینه اند. هیچ فرقی بین این دو گروه نیست.
سوال: یک سوال پیش می آید، مادامی که سلفی ها و وهابی ها یک باشند، چرا برخی از مقامات کشور ، که چندی پیش وهابی ها را با صدها گناه بدنام کرده بودن، امروز به جایگزین آن گروه، یعنی به سلفی ها نظر خیرخواهانه دارند؟
جواب: من هم شنیدم، که امروز برخی نمایندگان دایره های قدرتی ما می گویند، که سلفی ها برای امنیت کشور خطر ندارند. اما منطق این است، که به وجود آمدن هر گونه اختلاف و ریشه در تعصب داشتند آن به سر خود خطر جدیست، که جامعه را تهدید می کند. جدایی بین جامعه مگر به امنیت کشور خطر ندارد؟ من در تعجبم، که چرا آنها دو سال پیش در مورد پیدایش سلفیه رسما بانگ خطر می زدند، اما امروز نظرشان به یکباره تغییر یافته است.
سالهای 80 عصر گذشته نیز در تاجیکستان نفوذ روحانی ها و ملاهای سنتی خیلی زیاد شده بود و آبروی فوق العاده بین مردم داشتند و مساجد رسمی نمی توانستند با آنها رقابت کنند. همان موقع وهابی ها مثل سلفی های امروزه در مقابل ملاها و روحانی های با نفوذ استفاده شده بودند. نیروهای قدرتی شوروی در آن موقع خواستند، که از نیروی این جوانان ، که روحانی ها را حرام خور و مراسم های نذری و صدقه را حرام می نامیدند، استفاده ببرند. امروز نیز شاید برخی فیلسوفان لائیک و رادیکال های دنیوی، که دشمنی به دین اسلام دارند و در فضای ایدیولوژی کشور پرتاثیر هستند، از آن که حالا علما و روحانی ها در جامعه نفوذ پیدا کرده اند و مساجد لبریز از جوانان نمازخوان شده اند و دخترها با وجود فشارهای زیاد حجاب اسلامی را رعایت می کنند، بسیار ناراحت شده، شاید به برخی مسئولین قدرتی کشور چنین توصیه داده باشند، که باید از این گروه تازه ظهور در مقابل ملاهای با نفوذ کشور استفاده شود. من یکی از دلایل احتمالی تغییر موضع را در همین ببینم. اگر سبب دیگری باشد، من نمی دانم.
سوال: چرا سلفی ها مخصوصا ضد پیروان مذهب شیعه مبارزه شدید می برند؟
جواب: از سالهای 1988 تا سالهای 1998 بنده به کشور عربستان سعودی سفرهای زیاد داشتم. بعضا تا دو سه هفته در آن جا می ماندم. بسیاری از شخصیت های مقام دار بزرگ، ثروتمندان، عالمان شناخته در ماهها مولود جشن ولادت پیامبر خدا (ص) را در خانه هایشان برگزار می کردند. علاوه به شام و ضیافت بسیار بزرگ و فاخر و شرکت صدها نفر، اول از حیات پیامبر خدا (ص) صحبتی می شد و بعدا، چند تن خوش صداها، اساسا مصری ها مدایح نهایت پرمضمون و پرتاثیر می خواندند. ثانیا با تلاوت قرآن جلسه را ختم نموده، دست شیخ ها را بوسه کرده، مرخص می شدند. برای من بار اول این صحنه باعث تعجب بود، زیرا می دانستم، که به عقیده سلفی های سعودی جشن مولود پیامبر (ص) بدعت و حرام است و این سیاست دولت است. پس چرا این مقامات دولتی نترسیده چنین جشن ها را برپا می کنند و در آنها اشتراک می نمایند؟ این سوال را به یکی از مقامات عالی مقام تشکلات جهانی رابطه اسلامی دادم. در جواب خندیده گفت، که خوشبختانه، حالا تعصب و سختگیری های سالهای 50 و 60 نیست. و بسیار اظهار تاسف کرد، که در آن سالها سلفی ها از روی کم خردی و تعصب بهترین یادگاریهای اسلامی در عربستان سعودی را نابود ساختند. از جمله حجره ای، که در آن پیغمبر خدا (ص) تولد شده بود، به زمین هموار کردند و بسیار یادگارهای دیگر تاریخ اسلام را از بین بردند.
همچنین ، در آن موقع بر ضد شیعه ها نیز بحث هایی در جامعه عربستان سعودی وجود نداشت. چنین بحث ها اساسا پس از واقعه های 11 سپتامبر سال 2001 شروع شدند. امروز اکنون یکی از وظایف اساسی کسانی، که خود را سلفی به حساب می برند، در تمام جهان مبارزه با پیروان مذهب شیعه است. به نظر من ، این طرح و سفارش دایره های معین غربی است، که نه تنها بر ضد ایران، بلکه بر ضد وحدت و قدرت مسلمانان روانه شده است. مثلا، این مبلغ های زیادی، که امروز این گروه در اختیار دارند و این قدر کتاب و سی دی و نواری، که بی پول تقسیم می کنند، فقط برای همین خدمتشان آن دایره ها در اختیار این گروه می گذارند.
این جوانانی، که امروز خود را مدافع اسلام پاک به حساب می برند، در اصل در مسائلی، که برای مسلمانان بسیار مهم است، اظهار نظر نمی کنند. کسی در تاجیکستان یاد ندارد، که اینها برای بسته شدن مساجد تظاهرات کرده باشند یا وقتی، که قرآن عظیم الشأن را به «مین کمف» هیتلر مانند کرده بودند، مقاله ای نوشته باشند، یا وقتی که پیغمبر خدا (ص) را در مطبوعات خودمان مغزآدم خور و بدتر از چنگیز حساب کرده بودند، دفاعی نکردند. یا وقتی دختران ما را به دلیل داشتن حجاب از درس ها بیرون می کردند یا از دانشگاهها اخراج می کردند، سکوت ورزیدند. پس خود بیندیشید، که اینها چه کسانی هستند و در خدمت چه کسی هستند...
سوال: آیا شما با این جوانان حرف گفتنی ای دارید؟
جواب: از فرصت استفاده برده ، به این جوانان مراجعت نموده، خواهش و التماس می کنم ، که از این راه خود برگردند. زیرا با گذشت اندک مدتی خودشان نیز می فهمند، که این راه خطا بوده است. این جوانان ما فکر نمی کنند، که با ین کارهایشان با آسیاب دشمنان اسلام و کشور آب می پاشند، امنیت کشور و وحدت مسلمانان را برهم می زنند. وحدت مسلمانان فرض است و ما آن را باید حفظ نماییم. پیروان تمام مذاهب به ما برادر هستند، چه مذاهب چهارگانه اهل سنت و چه مذهب شیعه و اسماعیله و غیره...
بیایید، تصور کنید، که اگر امروز بین شیعه و سنی نزاعی شروع شود، تمام عالم اسلام می سوزد. آن وقت آن چیزی عملی می شود، که دشمنان اسلام عصرها در آرزوی عملی شدن آن بودند. بیاید، نگذارید، که این نقشه آنها با دست شما عملی شود!
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.